جمعه، دی ۰۸، ۱۳۸۵

خاطرات یک مقام ارشد امنیتی

مقدمه کمیته مجازات: ء

مطلبی که ذیلا ً بخش اول آن منتشر می شود، فرازهایی از خاطرات یک مقام ارشد امنیتی زمان شاه است که ناظر دسیسه ها و توطئه های فراوانی در قبل و بعد از انقلاب بوده است. بسیاری از شخصیت هایی که در این خاطرات بدان اشاره شده از رجال سیاسی انقلاب و حتی بازیگران امروز صحنه سیاست کشور هستند. کمیته مجازات انتشار این خاطرات را اقدامی ملی در جهت تنویر افکار عمومی ارزیابی می کند و بررسی صحت و سقم محتویات آن به عهده خوانندگان آگاه و پژوهشگران تاریخ معاصر می باشد. ء

مقدمه نویسنده: ء

در این ایام پایانی عمر قسمتی از دانسته ها و خاطرات خود را برای آیندگان نقل می کنم. شاید در این شرایط بحرانی ایران و جهان، احیانا ً ریشه گوشه ای از مشکلات کشور شناخته شود. در این وانفسای اطلاعاتی و شایعاتی، البته امیدی ندارم که شرح این خاطرات اثر چندانی داشته باشد، اما خود را موظف به بازگو کردن آنها می دانم. گرچه به مناسبت کهولت اکثر آنها را از یاد برده ام ولی تا جایی که حافظه کمک کند آنها را در نوار ضبط می کنم. بدیهی است که این خاطرات بنا به تاکید خودم در زمان حیات من منتشر نخواهد شد. آنرا به دست امینی سپرده ام و او مختار است که به هر طریقی که صلاح می داند و به نحوی ک برای خودش خطر آفرین نباشد، نسبت به انتشار آن اقدام کند. طبعاً اعلام هویت من نیز به عهده او است تا در هر زمانی که صلاح می داند نسبت به آن اقدام کند. ء

...........


پس از پایان دوران دبیرستان، به دانشگاه افسری پیوستم و هنوز دوران آن را تمام نکرده بودم که کاندید عضویت در رکن 2 ستاد ارتش شدم. از شرح وظایف آن سازمان می گذرم فقط بطور خلاصه اشاره می کنم که وظیفه آن ضد جاسوسی و مبارزه با عوامل دشمن خارجی بود و طبعا ً هنوز نیز به همین منوال است. آنگه که از زمان رضا شاه متداول بود، تقریبا ض هدف منحصر به فرد رکن 2، عوامل همسایه شمالی بودند. انگلیسی ها که خود بنیان گزار سلسله پهلوی بودند، همسایه شرقی ما هندوستان، مستعمره و افغانستان تحت الحمایه آنان و همسایه غربی ما عراق و آن هم تحت قیمومیت انگلستان بود. شیخ نشینان جنوبی نیز همگی دست نشانده آن دولت بودند. آمریکایی ها هم طبق اصل مونرو در آن زمان به اموری خارج از قاره خود نمی پرداختند. پس فعالیت ما متمرکز بر جاسوسان شوروی آن زمان بود. از اول تشکیل رکن 2 بطور کلی هم در ارتش و هم در این سازمان، بر عکس تصور همگان، چندین گرایش وجود داشت. مقدمتا ً باید بگویم افسرانی که برای عضویت در آن سازمان انتخاب می شدند، باید باسوادترین، پر استعداد ترین و قابل اعتماد ترین افراد باشند و از چندین صافی مهم بگذرند. ولی از همان اوایل تشکیل ارتش و بخصوص رکن 2، تمایلات و احساساتی کاملا ً بر خلاف نظر بنیان گزاران آن شکل یافت. علت آن هم معلوم است، آنان از مردم جدا نبودند، فرزندان مردم بودند و با تمایلات و فرهنگ همان مردم به ارتش پیوسته بودند. ء
نام ارتش شاهنشاهی بود و با وجود تمام کوشش های مصادر امور، عده ای از آنان میهن پرستانی واقعی بودند که نوکری هیچ اجنبی را نمی پذیرفتند و چون می دیدند در حقیقت در خدمت یک دولت بیگانه فعالیت می کنند، عکس العمل نشان می دادند. البته با توجه به خطرات عمده ای که این کار داشت، واکنش آنان اغلب در قلب باقی می ماند و فقط در جریاناتی مثل نهضت ملی شدن نفت ناگهان بروز می کرد، همانگونه که بسیاری از افسران ارتش و رکن 2 به حمایت از دولت ملی آن وقت پرداختند و البته پس از کودتای 28 مرداد، غرامت آن را بصورت اخراج، خلع درجه و حتی زندانی شدن، پرداختند. گروهی که کم تعداد هم نبودند، جذب فعالیتهای چپ شدند، یعنی همان سازمانهای که برای مبارزه با آن شکل گرفته بودند، آنان سازمان منسجمی زیر نظر یکی از افسران توده ای به نام خسرو روزبه داشتند که پس از کشف، اکثر افراد آن دستگیر، شکنجه و اعدام شدند. ء

ساواک تازه تاسیس شده و اوج جنایات آن زیر فرماندی تیمور بختیار بود. قانون این سازمان در دوره صدارت دکتر مصدق تصویب شده بود و هدف آن، خارج ساختن امنیت کشور از انحصار رکن 2 و آگاهی شهربانی بود. منظور این بود که امنیت کشور به دست دولت منتخب مردم باشد. آما سازمان امنیتی که تشکیل شد، درست بر عکس هدف اولیه به کار پرداخت. درزمینه محدودیت آزادی، شکنجه و آزار مردم، حدی نمی شناخت و خود را خارج از قانون و مافوق آن می دانست. ء

سازمان امنیت اولیه بطور کلی از شکنجه گران و ماموران آگاهی و رکن 2 ارتش و گروهی خبرچین و الواط تشکیل شده بود. آمریکایی ها که حالا همه جا حاضر و ناظر فعالیتهای آن بودند، با تجربه ای که داشتند، نسبت به عواقب جنایات ساواک بیمناک شدند و توصیه کردند اصلاحاتی در آن انجام شود و برای اقرار گرفتن از روشهای مدرن تری استفاده گردد. پس یختیار برکنار و پاکروان جانشین او شد. این افسر تحصیل کرده و خردمدار تر از سلف خود بود. ء

ادامه دارد

چهارشنبه، دی ۰۶، ۱۳۸۵

بوش گام به گام ايران را به ميدان جنگ می كشد



بعد از ظهر 23 دسامبر شورای امنيت در يك رای گيری مخفی قطعنامه تحريم ايران را برای متوقف كردن غنی سازی اورانيوم تصويب كرد. اما چرا چين و روسيه با اين قطعنامه همراه شدند؟
براساس اسناد سازمان انرژی اتمی و براساس موافقت عدم گسترش سلاح ها كشتارجمعی ، اسنادی مبنی براينكه ايران از اين قوانين سر زده باشد وجود ندارد و ايران كاملا حق قانونی و بين المللی خود می داند كه به فعاليت هسته اش ادامه بدهد. در اين ميان مرتبا رسانه غربی می گويند كه چين و روسيه روابط گسترده اقتصادی با ايران دارند و برخلاف منافع آنان است كه ايران در محاصره و تحريم اقتصادی قرارگيرد.ء
شورای امنيت رای خود را مخفی داد، زيرا بوش می توانست سخنرانی ماه مارچ 2003 خود را كه درهنگاه حمله به عراق ايراد كرد، برای قطعنامه شورای امنيت كپی برداری كرده و تنها به جای حرف " ق" حرف " ن" را بكار ببرد.ء
ايران از روش سياسی برای بدست آوردن زمان و امتياز بهره می گرفت و درمقابل قطعنامه های شورای امنيت رامقاومت ميكند. ء
ايران تاكنون به گروه های تروريست كه شامل القاعده می شود كمك كرده است. ( مراجعه به گزارش كميسيون 11 سپتامبربكنيد) ء
ما اين تهديد را برای كشورخود تشخيص داده و كنگره ايالت متحده بطورقاطع رژيم ايران را مسئول رفتارهای تهديدآميزش شناسايی كرد.ء
امريكا تلاش كرد كه ازطريق سازمان ملل تهديدات اين كشور را بطور صلح جويانه دفع كند.ء
درظرف 4 ماه گذشته ايالات متحده امريكا ومتحدينش با همكاری با شورای امنيت دراين جهت تلاش كردند ولی بعضی ازاعضای دائم شورای امنيت، اعلام كردند كه هرقطعنامه ای كه در آن ايران را از داشتن تكنولوژی اتمی محروم كند را وتو خواهند كرد. آنها نيز در ارزيابی های خود با نگرانی های ما همراهی می كردند اما راه حل امريكا را مناسب نمی دانستند.ء

ازانجا كه شورای امنيت معمولا و بموقع نمی تواند به وظائف خود عمل كند، ما (امريكا) مجبوريم خود قدم پيش بگذاريم. ء
چنانچه دولت ايران راه مقابله را انتخاب كند، آنگاه مردم امريكا می دانند كه تمامی موانع محدود كننده جنگ می تواند زيرپا گذاشته شود.ء
دراين صورت امريكا برای كاهش خسارت بايد با تمام امكانات ارتش خود وارد عمل شود. شايد رای گيری مخفيانه درباره قطعنامه برای فاش نشدن سيگنالی است كه برای استفاده محدود از سلاح های اتمی عليه ايران مطرح است. يعنی همان چيزی كه تاكنون بوش چندين بار در مصاحبه هايش از تائيد آن خودداری كرده است.ء
ايران با رد اين قطعنامه عملا"جنگ" را انتخاب كرده است، گرچه باور كردنی به نظر نمی رسد. هم امريكا و هم چين و روسيه ميدانند كه ايران تن به قبول پيش شرط متوقف سازی غنی سازی نخواهد داد. بنابراين اگر بوش واقعا قصد رسيدن به توافق با ايران را داشت باندازه كافی وقت داشت. انتظار بوش برای تصويب قطعنامه شورای امنيت- عليرغم همه نرمش مندرج در آن- در واقع رد آن از سوی ايران و باز شدن راه برای حمله به ايران است.ء
برای حمله به ايران بوش نياز به اين قطعنامه داشت و اكنون با رد آن از طرف ايران، بوش انتظار دارد كه جهان خواستار يك راه كار عملی برای متوقف ساختن ايران است. همانگونه كه با استناد بند 1441 شورای امنيت اين كار در ارتباط با عراق انجام شد. عليرغم هر وعده ای كه در پشت صحنه امريكا به چين و روسيه داده باشد، ما نمی توانيم مدعی شويم كه اين دو كشور نيز خواهان متوقف شدن غنی سازی درايران نيستند و به همين دليل نيز با شورای امنيت برای تصويب قطعنامه اخير همگامی كردند.ء
آيا بوش در گفتگوهای خصوصی خود با چين وروسيه مسئله بكار بردن نيروی نظامی عليه ايران را طرح كرده است؟
بوش به روسيه وچين اطمينان داده است كه حمله نظامی به ايران بدون گرفتن موافقت شورای امنيت صورت نمی گيرد اما اين گفتگوهای خصوصی نبايد علنی شود زيرا از ميزان فشار به ايران می كاهد و در صورت فاش شدن آن ديگر پای بند تعهدات و گفتگوهای خود باقی نخواهد ماند.ء
اين گفتگوهای خصوصی را می توان از لابلای گفته های منتشر شده پوتين و بوش بيرون كشيد. آيا اين تعهدات خصوصی بوش قابل باوراست؟
شواهد گذشته نشان ميدهد كه اين اطمينان ها تنها برای جلب همراهی چين و روسيه برای رای به قطعنامه شورای امنيت بوده است. او به وعده هايی كه به اسرائيلی ها داده وفادارتر خواهد بود.ء
مراحل هموارسازی حمله نظامی به ايران را مرور كنيم:ء
ء19 دسامبر ناوگان هواپيمابرامريكا راهی خليج فارس شد .ء
ء20 دسامبر بلر اعلام كرد كه ايران مانع صلح خاورميانه است .ء
ء23 دسامبرقطعنامه شورای امنيت تصويب شد.ء

چطورجنگ شروع ميشود؟
بايك واقعه شبيه " خليج تونگن " و يا حمله اسرائيل و يا يك واقعه مهم درعراق كه ايران به خاطران آن مسئول شناخته خواهد شد. و يا هرعملی كه ايران را تحريك به پاسخگوئی دفاعی كند
آيا ميتوان جلوی اين پيشامد راگرفت؟
حمله به ايران نمی تواند بدون بكارگيری سلاح اتمی صورت گيرد. اين تنها راه حل پيروزی سريع امريكا است. بدون داشتن امكان حمله اتمی به ايران ، احتمال موفق بودن حمله امريكا به ايران منتفی است. اما اين بايد برای تمامی مردم منطقی روشن باشد كه بكارگيری هرگونه سلاح اتمی عليه ايران، برای دنيا و آينده بشريت نتايج وخيمی به همراه خواهد داشت. تنها راه جلوگيری ازاين جنگ ، كمك كردن به پيش برد راه حل های سياسی است.ء
چين و روسيه درگفتگوهای خصوصی خود گفته اند كه بكارگيری سلاح اتمی عليه ايران برای انان قابل قبول نيست و به بوش هشدارداده اند كه امريكا چنين كند پاسخ های اقتصادی و سياسی به بوش خواهند داد. چين و روسيه می توانند از بوش بخواهند كه طرح حمله اتمی به ايران را از روی ميز خود بردارد و اين را علنا اعلام كند. كنگره امريكا نيز براساس اختيارات قانونی خود می تواند همين خواست را مطرح كند.ء
و حتی تهديد كند كه در صورت حمله اتمی به ايران بوش از فرمانده نيروی نظامی بركنار خواهد شد. درحال حاضرسناتور جمهوری خواه دنيس كوچينچ خواستاراين شده است كه امريكا اولين كشورحمله كننده اتمی به كشورها نباشد.ء
اين وظيفه اعضای كنگره است كه ازتمای امكان خود برای جلوگيری اين امكان حمله استفاده كنند. ء
سايت antiwar - نوشته ژورژ هيرش. ترجمه و تلخيص افسانه نگاهی