مقدمه کمیته مجازات: ء
مطلبی که ذیلا ً بخش اول آن منتشر می شود، فرازهایی از خاطرات یک مقام ارشد امنیتی زمان شاه است که ناظر دسیسه ها و توطئه های فراوانی در قبل و بعد از انقلاب بوده است. بسیاری از شخصیت هایی که در این خاطرات بدان اشاره شده از رجال سیاسی انقلاب و حتی بازیگران امروز صحنه سیاست کشور هستند. کمیته مجازات انتشار این خاطرات را اقدامی ملی در جهت تنویر افکار عمومی ارزیابی می کند و بررسی صحت و سقم محتویات آن به عهده خوانندگان آگاه و پژوهشگران تاریخ معاصر می باشد. ء
مقدمه نویسنده: ء
در این ایام پایانی عمر قسمتی از دانسته ها و خاطرات خود را برای آیندگان نقل می کنم. شاید در این شرایط بحرانی ایران و جهان، احیانا ً ریشه گوشه ای از مشکلات کشور شناخته شود. در این وانفسای اطلاعاتی و شایعاتی، البته امیدی ندارم که شرح این خاطرات اثر چندانی داشته باشد، اما خود را موظف به بازگو کردن آنها می دانم. گرچه به مناسبت کهولت اکثر آنها را از یاد برده ام ولی تا جایی که حافظه کمک کند آنها را در نوار ضبط می کنم. بدیهی است که این خاطرات بنا به تاکید خودم در زمان حیات من منتشر نخواهد شد. آنرا به دست امینی سپرده ام و او مختار است که به هر طریقی که صلاح می داند و به نحوی ک برای خودش خطر آفرین نباشد، نسبت به انتشار آن اقدام کند. طبعاً اعلام هویت من نیز به عهده او است تا در هر زمانی که صلاح می داند نسبت به آن اقدام کند. ء
...........
پس از پایان دوران دبیرستان، به دانشگاه افسری پیوستم و هنوز دوران آن را تمام نکرده بودم که کاندید عضویت در رکن 2 ستاد ارتش شدم. از شرح وظایف آن سازمان می گذرم فقط بطور خلاصه اشاره می کنم که وظیفه آن ضد جاسوسی و مبارزه با عوامل دشمن خارجی بود و طبعا ً هنوز نیز به همین منوال است. آنگه که از زمان رضا شاه متداول بود، تقریبا ض هدف منحصر به فرد رکن 2، عوامل همسایه شمالی بودند. انگلیسی ها که خود بنیان گزار سلسله پهلوی بودند، همسایه شرقی ما هندوستان، مستعمره و افغانستان تحت الحمایه آنان و همسایه غربی ما عراق و آن هم تحت قیمومیت انگلستان بود. شیخ نشینان جنوبی نیز همگی دست نشانده آن دولت بودند. آمریکایی ها هم طبق اصل مونرو در آن زمان به اموری خارج از قاره خود نمی پرداختند. پس فعالیت ما متمرکز بر جاسوسان شوروی آن زمان بود. از اول تشکیل رکن 2 بطور کلی هم در ارتش و هم در این سازمان، بر عکس تصور همگان، چندین گرایش وجود داشت. مقدمتا ً باید بگویم افسرانی که برای عضویت در آن سازمان انتخاب می شدند، باید باسوادترین، پر استعداد ترین و قابل اعتماد ترین افراد باشند و از چندین صافی مهم بگذرند. ولی از همان اوایل تشکیل ارتش و بخصوص رکن 2، تمایلات و احساساتی کاملا ً بر خلاف نظر بنیان گزاران آن شکل یافت. علت آن هم معلوم است، آنان از مردم جدا نبودند، فرزندان مردم بودند و با تمایلات و فرهنگ همان مردم به ارتش پیوسته بودند. ء
نام ارتش شاهنشاهی بود و با وجود تمام کوشش های مصادر امور، عده ای از آنان میهن پرستانی واقعی بودند که نوکری هیچ اجنبی را نمی پذیرفتند و چون می دیدند در حقیقت در خدمت یک دولت بیگانه فعالیت می کنند، عکس العمل نشان می دادند. البته با توجه به خطرات عمده ای که این کار داشت، واکنش آنان اغلب در قلب باقی می ماند و فقط در جریاناتی مثل نهضت ملی شدن نفت ناگهان بروز می کرد، همانگونه که بسیاری از افسران ارتش و رکن 2 به حمایت از دولت ملی آن وقت پرداختند و البته پس از کودتای 28 مرداد، غرامت آن را بصورت اخراج، خلع درجه و حتی زندانی شدن، پرداختند. گروهی که کم تعداد هم نبودند، جذب فعالیتهای چپ شدند، یعنی همان سازمانهای که برای مبارزه با آن شکل گرفته بودند، آنان سازمان منسجمی زیر نظر یکی از افسران توده ای به نام خسرو روزبه داشتند که پس از کشف، اکثر افراد آن دستگیر، شکنجه و اعدام شدند. ء
مطلبی که ذیلا ً بخش اول آن منتشر می شود، فرازهایی از خاطرات یک مقام ارشد امنیتی زمان شاه است که ناظر دسیسه ها و توطئه های فراوانی در قبل و بعد از انقلاب بوده است. بسیاری از شخصیت هایی که در این خاطرات بدان اشاره شده از رجال سیاسی انقلاب و حتی بازیگران امروز صحنه سیاست کشور هستند. کمیته مجازات انتشار این خاطرات را اقدامی ملی در جهت تنویر افکار عمومی ارزیابی می کند و بررسی صحت و سقم محتویات آن به عهده خوانندگان آگاه و پژوهشگران تاریخ معاصر می باشد. ء
مقدمه نویسنده: ء
در این ایام پایانی عمر قسمتی از دانسته ها و خاطرات خود را برای آیندگان نقل می کنم. شاید در این شرایط بحرانی ایران و جهان، احیانا ً ریشه گوشه ای از مشکلات کشور شناخته شود. در این وانفسای اطلاعاتی و شایعاتی، البته امیدی ندارم که شرح این خاطرات اثر چندانی داشته باشد، اما خود را موظف به بازگو کردن آنها می دانم. گرچه به مناسبت کهولت اکثر آنها را از یاد برده ام ولی تا جایی که حافظه کمک کند آنها را در نوار ضبط می کنم. بدیهی است که این خاطرات بنا به تاکید خودم در زمان حیات من منتشر نخواهد شد. آنرا به دست امینی سپرده ام و او مختار است که به هر طریقی که صلاح می داند و به نحوی ک برای خودش خطر آفرین نباشد، نسبت به انتشار آن اقدام کند. طبعاً اعلام هویت من نیز به عهده او است تا در هر زمانی که صلاح می داند نسبت به آن اقدام کند. ء
...........
پس از پایان دوران دبیرستان، به دانشگاه افسری پیوستم و هنوز دوران آن را تمام نکرده بودم که کاندید عضویت در رکن 2 ستاد ارتش شدم. از شرح وظایف آن سازمان می گذرم فقط بطور خلاصه اشاره می کنم که وظیفه آن ضد جاسوسی و مبارزه با عوامل دشمن خارجی بود و طبعا ً هنوز نیز به همین منوال است. آنگه که از زمان رضا شاه متداول بود، تقریبا ض هدف منحصر به فرد رکن 2، عوامل همسایه شمالی بودند. انگلیسی ها که خود بنیان گزار سلسله پهلوی بودند، همسایه شرقی ما هندوستان، مستعمره و افغانستان تحت الحمایه آنان و همسایه غربی ما عراق و آن هم تحت قیمومیت انگلستان بود. شیخ نشینان جنوبی نیز همگی دست نشانده آن دولت بودند. آمریکایی ها هم طبق اصل مونرو در آن زمان به اموری خارج از قاره خود نمی پرداختند. پس فعالیت ما متمرکز بر جاسوسان شوروی آن زمان بود. از اول تشکیل رکن 2 بطور کلی هم در ارتش و هم در این سازمان، بر عکس تصور همگان، چندین گرایش وجود داشت. مقدمتا ً باید بگویم افسرانی که برای عضویت در آن سازمان انتخاب می شدند، باید باسوادترین، پر استعداد ترین و قابل اعتماد ترین افراد باشند و از چندین صافی مهم بگذرند. ولی از همان اوایل تشکیل ارتش و بخصوص رکن 2، تمایلات و احساساتی کاملا ً بر خلاف نظر بنیان گزاران آن شکل یافت. علت آن هم معلوم است، آنان از مردم جدا نبودند، فرزندان مردم بودند و با تمایلات و فرهنگ همان مردم به ارتش پیوسته بودند. ء
نام ارتش شاهنشاهی بود و با وجود تمام کوشش های مصادر امور، عده ای از آنان میهن پرستانی واقعی بودند که نوکری هیچ اجنبی را نمی پذیرفتند و چون می دیدند در حقیقت در خدمت یک دولت بیگانه فعالیت می کنند، عکس العمل نشان می دادند. البته با توجه به خطرات عمده ای که این کار داشت، واکنش آنان اغلب در قلب باقی می ماند و فقط در جریاناتی مثل نهضت ملی شدن نفت ناگهان بروز می کرد، همانگونه که بسیاری از افسران ارتش و رکن 2 به حمایت از دولت ملی آن وقت پرداختند و البته پس از کودتای 28 مرداد، غرامت آن را بصورت اخراج، خلع درجه و حتی زندانی شدن، پرداختند. گروهی که کم تعداد هم نبودند، جذب فعالیتهای چپ شدند، یعنی همان سازمانهای که برای مبارزه با آن شکل گرفته بودند، آنان سازمان منسجمی زیر نظر یکی از افسران توده ای به نام خسرو روزبه داشتند که پس از کشف، اکثر افراد آن دستگیر، شکنجه و اعدام شدند. ء
ساواک تازه تاسیس شده و اوج جنایات آن زیر فرماندی تیمور بختیار بود. قانون این سازمان در دوره صدارت دکتر مصدق تصویب شده بود و هدف آن، خارج ساختن امنیت کشور از انحصار رکن 2 و آگاهی شهربانی بود. منظور این بود که امنیت کشور به دست دولت منتخب مردم باشد. آما سازمان امنیتی که تشکیل شد، درست بر عکس هدف اولیه به کار پرداخت. درزمینه محدودیت آزادی، شکنجه و آزار مردم، حدی نمی شناخت و خود را خارج از قانون و مافوق آن می دانست. ء
سازمان امنیت اولیه بطور کلی از شکنجه گران و ماموران آگاهی و رکن 2 ارتش و گروهی خبرچین و الواط تشکیل شده بود. آمریکایی ها که حالا همه جا حاضر و ناظر فعالیتهای آن بودند، با تجربه ای که داشتند، نسبت به عواقب جنایات ساواک بیمناک شدند و توصیه کردند اصلاحاتی در آن انجام شود و برای اقرار گرفتن از روشهای مدرن تری استفاده گردد. پس یختیار برکنار و پاکروان جانشین او شد. این افسر تحصیل کرده و خردمدار تر از سلف خود بود. ء
ادامه دارد